ایران نگاه کن!
Iran, see!1
این جنگل است که ناباورانه میروید
This is the forest wich unbelievably is growing
بعد از حریق های پیاپی
After successive fires
جنگل هنوز پر ز تپش ایستاده است
The forest is still standing full of heartbeats
با گیسوانی درهم و رنگین
With tangled and colorful hair
با دست هایی از جوانه و از گل
With hands full of buds and flowers
ایران نگاه کن، نگاه کن، نگاه!
Iran, see, see it, see!
دامان خاک جنگل
Forest's skirt of soil
آنک هزار دانه شکفته
There are thousand seeds blossoming
اینک هزار مشت فشرده
Now thousand clenched fists
من عاشقانه رویش این نسل تازه را
I lovingly describe the growth of this new generation
در واژه واژهی شعر و ترانهام تصویر می کنم
In the word by word of my poems and songs
من مرگ را به ترس
I've turned the death into fear
ترس را به خشم
Fear to anger
خشم را به عشق سپردم
The anger to love
عشق را کنون با خود میان دریای جنگل بردم
I've taken love now with me through the sea of the forests
من در کنار یاران
I by side of friends
فریاد با هزاران
Shouting with thousands