توی این دنیای بیحاصل بودن
In this barren world of being,
با همه شکستگیهای دل من
With all cracks on my heart,
با همه تلخی قصهی تو و من
With all the bitterness of our story
من که حیفم میاد از گلایه کردن
I feel it's a pity even to complain.
ارزش گلایهی من بیش از اینهاست
The values of my complaint is much more than this
نه برای اون کسی که اهل سوداست
Not for someone who is a dealer
کسی که لحظه به لحظه رنگ دنیاست
Someone who is the color of the world moment by moment
من ساده به خیالم از خود ماست
Naively I thought, is one of us
سهم من از تو چه بوده غیر آزار؟
What was my share of you? except getting hurt,
تویی که دنیا برات شده یه بازار
You! that the world became a market for you
من تو رو به چشم یاری دیده بودم
I'd seen you as a friend,
تو منو اما به چشم یه خریدار
But you saw me as a customer
ارزش گلایهی من بیش از اینهاست
The value of my complaint is much more than this
نه برای اون کسی که اهل سوداست
Not for someone who is like a businessman
تو رو باید میشناختم که هزار تا چهره داشتی،
I should've known you, who had a thousand faces,
روی احساس و دل من، داشتی قیمت میگذاشتی.
You were putting a price tag on the feeling of my heart,
تو نتونستی بفهمی که وفا خریدنی نیست،
You couldn't understand that loyalty is not buyable.
چینی شکستهی دل، دیگه پیوند شدنی نیست.
The cracked porcelain of the heart is not re-attachable.
سهم من از تو چه بوده غیر آزار؟
What was my share of you? except getting hurt.
تویی که دنیا برات شده یه بازار.
You! that the world became a market for you.
من تو رو به چشم یاری دیده بودم.
I'd seen you as a friend,
تو منو اما به چشم یه خریدار.
But you saw me as a customer.
توی این دنیای بیحاصل بودن.
In this barren world of being,
با همه شکستگیهای دل من
With all breaks on my heart,
با همه تلخی قصهی تو و من،
With all the bitterness of our story,
من که حیفم میاد از گلایه کردن.
I feel it's a pity even to complain.