تو رفتی اما من شبای بارونی به یادت اومدم و قلبتو لرزوندم
You left but I came to your mind in rainy nights and shook your heart
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان پیشِ یه زندونی تو زندگیت موندم
You left but I stayed in your life like a jailer that stays with a prisoner
بغض شدم تو گلوت، حرف شدم رو لبات
I became a lump in your throat and words on your lips
حالا من، گریه شدم تو چشات، آه شدم تو شبات
Now I became tears in your eyes and sigh in your nights
هیشکی نمونده برات، هیچی نمونده برات
Nobody has remained for you, nothing has remained for you
کلیدِ زندونت همیشه دستِ منه
I got the key of your jail forever
حالا من بغض شدم تو گلوت، حرف شدم رو لبات
Now, I became a lump in your throat and words on your lips
حالا من گریه شدم تو چشات، آه شدم تو شبات
Now, I became tears in your eyes and sigh in your nights
تو رفتی اما من شبای بارونی به یادت اومدم و قلبتو لرزوندم
You left but I came to your mind in rainy nights and shook your heart
تو رفتی اما من مثه یه زندانبان پیشِ یه زندونی تو زندگیت موندم
You left but I stayed in your life like a jailer that stays with a prisoner
بغض شدم تو گلوت، حرف شدم رو لبات
I became a lump in your throat and words on your lips
حالا من، گریه شدم تو چشات، آه شدم تو شبات
Now I became tears in your eyes and sigh in your nights
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
Do not wait for someone to come and knock
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
Nobody has remained to come and see you
صبر نکن که یکی بیاد و در بزنه
Do not wait for someone to come and knock
هیشکی نمونده بهت سرزده سر بزنه
Nobody has remained to come and see you
هیشکی نمونده برات، هیچی نمونده برات
Nobody has remained for you, nothing has remained for you
کلیدِ زندونت همیشه دستِ منه
I got the key of your jail forever
حالا من، بغض شدم تو گلوت، حرف شدم رو لبات
Now, I became a lump in your throat and words on your lips
حالا من، گریه شدم تو چشات، آه شدم تو شبات
Now, I became tears in your eyes and a sigh in your nights