Translation of the song لطفا به بند اول انگشت سبابه ات بگو artist Mohsen Chavoshi

Persian

لطفا به بند اول انگشت سبابه ات بگو

English translation

Please Tell the First Knuckle of Your Thumb

لطفاً به بند اول سبّابه ات بگو!

Please tell the first knuckle of your thumb

یک ذرّه صبر و حوصله اش بیشتر شود

to have a little bit more patience

از بُخل، زنگ خانه ی من سکته می کند

Out of stinginess, my doorbell will have a stroke

دستت اگر کمی متمایل به در شود

if your hand leans a bit toward the door

در می زنی که وارد تنهاییم شوی

You knock on the door to enter my lonliness

اما بعید نیست زمانی که می روی

but it is not unlikely that when you leave

در از خودش جلای وطن گفته، مثل من

the door itself abandons its home and, like me,

در جست و جوی در زدنت در به در شود

becomes a wanderer searching for your knocking

این بچه لاکپشت نگون بخت سال هاست

It's been years that this unfortunate turtle hatchling

از تخم در می آید و سوی تو می دود

hatches and runs toward you

اما مقدّر است در آخرین قدم

but it is destined that at the final step,

یعنی در آستانه ی دریا دَمَر شود

that is on the verge of the sea, it flips over

نُه ماه غلت خوردم و اصرار داشتم

I tossed and turned for 9 months and I persevered

در آن رَحِم لباس شوم تا بپوشی ام

to become, in that womb, a piece of clothing so that you would wear me

یا کاسه ای شراب شوم تا بنوشی ام

or cup of wine so that you would drink me

هر نطفه ای که دوست ندارد پسر شود!

Any sperm that does not like to become a boy!

هر نطفه ای که دوست ندارد وَرَم شود

Any sperm that does not like to become a bump

گفتم وَرَم شوم! وَرَمی در درون تو

I said (to myself), I would become a bump, a bump inside you

تا هی بزرگ تر بشوم، تا جنون تو

and I would swell more and more, and with my growth

همراه قد کشیدن من بیشتر شود

your madness would also grow

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

But I became a boy to desire you

هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

I become constantly restless to desire you

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

But I became a boy to desire you

هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

I become constantly restless to desire you

-اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

- But I became a boy to desire you

هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

I become constantly restless to desire you

پیوسته آرزو کنمت بلکه آرزو

to constantly desire you so that the desire

از شرم ناتوانی خود جان به سر شود-

would die away being embarrassed by its inability

دستت مبارک است که چک می زند به گوش

Your hand is blessed that slaps (in the) ears

دستت مبارک است که می آورد به هوش

Your hand is blessed that brings (one) back to consciousness

عیسای دست های مبارک! بزن مرا...

Oh, Jesus of blessed hands! Hit me

تا مُرده ای به زنده شدن مُفتَخَر شود!

so that a dead (one) is given the honor of coming back to life

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

But I became a boy to desire you

هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

I become constantly restless to desire you

اما پسر شدم که تو را آرزو کنم

But I became a boy to desire you

هی جان به سر شدم که تو را آرزو کنم

I become constantly restless to desire you

No comments!

Add comment