ببین، میشه یه خواهشی ازت بکنم؟
Look, may I ask you something?
میشه دیگه نیای؟ میشه؟
Will you stop coming here? Will you?
خونه خستهست
The home is gloomy
یه چایی چندروزه مونده رو کتری
Some old tea remained in the kettle
من راضیام به دیدن تو از دور، از چند متری
I'm satisfied with seeing you from the distance, from some meters away
با اینکه بد ازت پُرم، ببین منو کمتوقعم
Even though I'm so angry with you, see, I don't expect a lot
بیا بشین جروبحث کنیم
Let's sit and argue together
داد بزن، تو رو بعد بغل کنم
Shout, in the end I'll hug you
دیوار زدن میون من با تو آدما بد پستن
People are bad, they made wall between you and me
من هرکیو که ناز کردم
Whoever I caressed
یه روز یه چک زد رفت
...one day slapped me and left
همیشه چوب سادگیمو خوردم
I'm always paying for my naivety
همه جونمو نارفیقا بردن
My bad friends took my soul
توی خودم اسیرم و افسردم
I'm captivated and depressed inside me
این نفسا مشقیه؛ من مُردهم
These breathes are fake, I'm already dead
حیف تو، حیف عشق ما
It's a pity you, our love
شدی دوستداشتنیترین اشتبام
You've become my most lovely mistake
با اینکه میدونم چقدر عوض شدی
Even though I know you've changed a lot
هنوز موندم پشت در چشمبهرات
...I'm still waiting for you behind the door
حیف تو، حیف عشق ما
It's a pity you, our love
شدی دوستداشتنیترین اشتبام
You've become my most lovely mistake
با اینکه میدونم چقدر عوض شدی
Even though I know you've changed a lot
هنوز موندم پشت در، چشمبهرات
...I'm still waiting for you behind the door
میشه نیای؟ میشه ازت خواهش کنم؟
Will you stop coming here? May I ask you?
باید تهموندهی خاطرههاتو چالش کنم
I should bury your remained memories
این روزا میگذره، ولی شبا رو چیکارش کنم؟
These days will pass, but what can I do with the nights?
میشه نیای؟ میشه ازت خواهش کنم؟
Will you stop coming here? May I ask you?
باید تهموندهی خاطرههاتو چالش کنم
I should bury your remained memories
این روزا میگذره، ولی شبا رو چیکارش کنم؟
These days will pass, but what can I do with the nights?
شد یه بار چیزی بخوای نه بگم؟
Have you ever asked me something and I said no?
نه که نبخشم؛ دلخورم یه کم
I'm not going to not forgive, I'm just a little upset
وقتی تنها بودم لای آدما
When I was alone among people
یه خبر میگرفتی تو دستکم
You should asked about me at least
تو رو روی چشمام نگه داشتم
I kept you on my eyes1
ولی کوره چشمات
But you are blind
چقدر بخشیدم از روی اجبار
How many times I forgave you Inevitably
برو رد نشو از توی فکرام
Go away, don't pass through my thoughts
میشه نیای؟ میشه ازت خواهش کنم؟
Will you stop coming here? May I ask you?
باید تهموندهی خاطرههاتو چالش کنم
I should bury your remained memories
این روزا میگذره، ولی شبا رو چیکارش کنم؟
These days will pass, but what can I do with the nights?
میشه نیای؟ میشه ازت خواهش کنم؟
Will you stop coming here? May I ask you?
باید تهموندهی خاطرههاتو چالش کنم
I should bury your remained memories
این روزا میگذره، ولی شبا رو چیکارش کنم؟
These days will pass, but what can I do with the nights?