چه میکشم از دوره ای که باورم سرکوب شد
How I suffer from the period that my beliefs got suppressed
تا بدتری آمد به چشم بد لاجرم محبوب شد
Just while a worse came to sight, the bad got favorable with no other choice
من مشت در گل مانده ام با ساقه ی دستان تو
I'm the fist remained in mud, with the stem of your hands
شاید زمین آماده ی یک اتفاق خوب شد
Maybe(be that) the earth gets ready for a good event
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم
I got in love with your eyes and the way you look
چشمان تو شرط من است مشروطه خواه تو شدم
Your eyes are my condition, I got constitutionalist of you
با این همه بگذار من بر عشق تو تکیه کنم
After all these, let me lean on your love
یک شب بدون درد در آغوش تو گریه کنم
And cry one night painlessly into your arms
چون عاشقت ناز تو را با قیمت جان میخرد
As your lover buys your Naz with the expense of his life
از گندم گیسوی تو بر سفره اش نان میبرد
And from the wheat of your hair, he takes bread to his table
هرکس تو را از من گرفت دلسنگ چون دیوار بود
Whoever took you from me, was stone hearted like a wall
این سر به جای شانه ات همواره روی دار بود
This head instead of being on your shoulders, have ever been up to the gallows
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم
I got in love with your eyes and the way you look
چشمان تو شرط من است مشروطه خواه تو شدم
Your eyes are my condition, I got constitutionalist of you
با این همه بگذار من بر عشق تو تکیه کنم
After all these, let me lean on your love
یک شب بدون درد در آغوش تو گریه کنم
And cry one night painlessly into your arms