Translation of the song معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا artist Rumi

Persian

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

English translation

Beloved reached desired glow And so we say, may it be so

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

Beloved reached desired glow

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

And so we say, may it be so

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

The devil’s plot caused perturbation

باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

And the nation faced agitation;

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

Beloved who put my heart in pain

غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

Closed doors on my face once again

هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی

You drank wine on your own

نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا

Lusted after all, alone

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه

From your majestic bright face

هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

The flame lighting my place

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش

From your fake anger and rage

عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

And the sweet turning of the page

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد

Night replaced by the morrow

خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا

Joy has conquered every sorrow

از دولت محزونان وز همت مجنونان

From mendicant generosity

آن سلسله جنبان شد تا باد چنین بادا

And lovers’ pertinacity

عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد

Celebrate this festivity

عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا

Restored to compatibility

ای مطرب صاحب دل در زیر مکن منزل

O masterful wise minstrel

کان زهره به میزان شد تا باد چنین بادا

In the underworld do not dwell

درویش فریدون شد هم کیسه قارون شد

The mendicant reached kingly might

همکاسه سلطان شد تا باد چنین بادا

In wealth attained unimagined height

آن باد هوا را بین ز افسون لب شیرین

Consider the wind in the air

با نای در افغان شد تا باد چنین بادا

Sweet lips’ bewitching flair

فرعون بدان سختی با آن همه بدبختی

The Pharaoh with much hardship

نک موسی عمران شد تا باد چنین بادا

Misfortunes his life grip

آن گرگ بدان زشتی با جهل و فرامشتی

Evil looking and ugly wolf

نک یوسف کنعان شد تا باد چنین بادا

Drowned in ignorance’s deep gulf

شمس الحق تبریزی از بس که درآمیزی

O Shams-e Tabrizi, you

تبریز خراسان شد تا باد چنین بادا

Compassionately blend and renew

از اسلم شیطانی شد نفس تو ربانی

From submission to Satan’s will

ابلیس مسلمان شد تا باد چنین بادا

Your prophetic soul emerged through this mill

آن ماه چو تابان شد کونین گلستان شد

When the moon was shining its light

اشخاص همه جان شد تا باد چنین بادا

Both worlds were garden of delight

بر روح برافزودی تا بود چنین بودی

It was all for souls to grow

فر تو فروزان شد تا باد چنین بادا

May it always have been so

قهرش همه رحمت شد زهرش همه شربت شد

All thy wrath was thy mercy

ابرش شکرافشان شد تا باد چنین بادا

Thy poison, sweet clemency

از کاخ چه رنگستش وز شاخ چه تنگستش

In his temple, colors remain

این گاو چو قربان شد تا باد چنین بادا

Pulling by the horns will not disdain

ارضی چو سمایی شد مقصود سنایی شد

.

این بود همه آن شد تا باد چنین بادا

.

خاموش که سرمستم بربست کسی دستم

Silence! I am drunk, you know

اندیشه پریشان شد تا باد چنین بادا

My hands are tied in this earthly show

No comments!

Add comment